هفته پیش اتفاق عجیبی افتاد
از سرکار که اومدم خونه، یهو بی دلیل دلم آشوب شد. یه
دلهره عجیبی همه وجودم رو گرفت و از چشم هام همش اشک میومد
نمیفهمیدم دلیلش چیه. احساساتم پیچیده و به هم گره خورده شده بود. رو هیچ چیز نمیتونستم تمرکز کنم
تا اخر شب حالم همین بود. اشک و دلهره...
فرداش که واسه اقا پدرام تعریف کردم همچین اتفاقی برام افتاده گفت اتفاقا اونم جدیدا داره همچین حسی رو تجربه میکنه
بهش گفتم نکنه قراره به زودی اتفاقی بیوفته و واسه همین دلهره گرفتیم؟
فقط دستشو گذاشت رو شونه ام و لبخند زد
امروز فهمی اوهام...
ما را در سایت اوهام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : eternal-illusiona بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت: 18:06